شما به عنوان یک اصولگرا تمایلی به حضور اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو و رقابت با این طیف دارید؟ آیا به این موضوع اعتقاد دارید که حضور اصلاحطلبان میتواند به پرشورتر شدن انتخابات کمک کند؟
همانطور که گفتم به اعتقاد من اصلاحطلبان در انتخابات حضور خواهند داشت، در واقع این بخش با معرفی نامزد خود با رقبای دیگر رقابت میکنند، یعنی درست مثل انتخابات قبل که تعداد زیادی از نامزدهای دوم خردادی در رقابت حاضر بودند و تمام تلاش خودشان را برای پیروزی به عمل آوردند؛ در این میان عدهای از این چهرههای اصلاحطلب جواز ورود به مجلس نهم را اخذ کردند و امروز در خانه ملت همکار ما هستند، اما بخش دیگری از آنها در این رقابت پیروز نشدند، البته این عدم موفقیت آنها به نوع انتخاب مردم باز میگردد.
برخی اصلاحطلبان از کاندیداتوری شخصیتهایی چون سید محمد خاتمی نام میبرند، به نظر شما آیا این چهره سیاسی میتواند گزینه مناسبی برای این طیف تلقی شود؟
آقای خاتمی از آن دست افرادی است که اشتباهات فاحشی در انتخابات 88 داشتند، به نظر من وی باید گذشته خود را جبران و با صراحت با مردم صحبت کند و در حقیقت چرایی آن اشکال و جرم گذشته خودش را بیان و از پیشگاه مردم عذرخواهی کند؛ آقای خاتمی در کنار دوستانشان عملات سرمایههای اعتقادی و ملی این کشور را در سال 88 به بازی گرفتند و به باد دادند، بنابراین همانطور که اشاره کردم باید آقای خاتمی مسیر گذشته خود را جبران کند.
شما قبول دارید آقای خاتمی میتواند رقیب جدی برای کاندیدای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم محسوب شود؟
مردم در انتخابات مختلف نظرات خودشان را مشخص و معلوم کردهاند، به هر حال هر کس وارد انتخابات شود یک وزنی دارد، حال این وزن چه مقدار باشد بحث دیگری است.
ارزیابی شما از کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی از سوی اصلاحطلبان چیست؟
آقای هاشمی باید خودش درباره کاندیداتوریاش اظهارنظر کند، بنده در این خصوص نمیتوانم نظر بدهم، اما معتقدم در صورت آمدن توفیقی نخواهند داشت.
همانطور که مطلع هستید، آقای هاشمی طرحی با عنوان دولت وحدت ملی پیشنهاد دادهاند، نظر شما در رابطه با این طرح چیست؟ آیا تشکیل چنین دولتی میتواند راهکار مناسبی برای حل اختلافات باشد؟
بنده اشکالات خیلی جدی به بحث دولت وحدت ملی دارم؛ البته فکر میکنم این طرح بیش از آنکه طرحی جدی و قابل اجرا باشد طرحی سیاسی و تبلیغاتی است، چرا که دولت مورد ادعای اینها در صورت شکلگیری مثل یک شرکت سهامی است که از قبل عقیم است و کارآمدی ندارد، مگر میشود بدون مبنای مشترک و به واسطه کنار یکدیگر نشستن افراد با سلایق مختلف، دولت هماهنگ و کارآمدی تشکیل داده و به جای یک مجموعه پرکار، هدفدار و پرتلاش و با مبانی مشترک و بهرهمند از همه ظرفیتهای مهیا برای خدمت در کشور، کار را به مجموعهای متشتت اما با رنگ و لعاب تبلیغی داد.
علاوه بر اینکه این طرحها برای کشورهایی با ساختارها و فرهنگ متفاوت از کشور ما و بیشتر مواقع در زمان بحران مطرح میشود که از این منظر نیز طرح ناقص و ناکارآمد است.
یعنی دولت وحدت ملی نمیتواند یک نوع آشتی ملی میان گروههای سیاسی ایجاد کند؟
همانطور که اشاره کردم در طرح آقای هاشمی به موضوعات جدی توجه نشده است؛ از این رو بنده معتقدم دولت وحدت ملی علاوه بر مشکلات پیش گفته، مخدوشکننده مرزبندیهای سیاسی هم هست و به صحنه رقابت هم آسیب میزند؛ معتقدم در رقابت، باید نامزدها با مبانی نظری شفاف و برنامههای مدون و معلوم نمودن شمایی از همکاران خود وارد رقابت شوند و بعد از پیروزی با دوری از بندبازی و تنگنظری از ظرفیتهای نخبگان کشور سود برند.
بنده اساسا راه طی شده در دولتهای قبل را نیز نادرست میدانم ولی جبران راه غلط قبلی که متاسفانه در دولتهای قبلی رسم شده که هر کس رئیس جمهور میشود این حق را به خود میدهد که تا دربان در مدارس را عوض کند را قبول ندارم.
مسیر درست مسیری است که در آن مبنای فکری و نظری مشخص بوده و برنامههای معلوم است و استخوانبندی دولت، معتقد و متعهد به جهتها و برنامههاست و برای اجرای آن از همه ظرفیتهای کشور به ویژه در حوزه عناصر نخبگانی با فراست و بدون تنگنظری سود میبرد، راه نادرست قبلی که دولتهای ششم، هشتم یا دهم دنبال کردند را نمیتوان در قالب عنوان مقدسی به نام وحدت ملی اصلاح کرد و راه دیگری با اشتباهات فاحشتر اما با رنگ و روی متفاوت و سرگرمکننده را تبلیغ نمود.
مشرق